۱۳۸۸ اسفند ۲۵, سه‌شنبه

دختران فراري به روايت مريم شاهسمندي


مريم شاهسمندي دوست خوب و فعال بنده روزنامه نگار حوزه اجتماعي است از آْن دست روزنامه نگارهايي كه بر سر ماندن و رفتن در اين روزهاي ترديد و دو دلي ماندن را برگزيده و سرش به كار خودش گرم است به جاي گرفتن ژست هاي سياسي كه اين روزها مد جامعه روشنفكري ايراني شده به همان رسالت قديمي خود يعني روزنامه نگاري اجتماعي مشغول است از روزنامه عصر ايرانيان با مريم همكار شدم با هم بي كار شديم و دوباره با هم بر سر سفره ايي ديگر نشسته و دل سپرده ايم به اميد روزهاي سبز آينده اما داستان مريم به همين جا ختم نمي شود از اواخر سال 79 مريم به زير پوست شهر نفوذ كرد و با گوشت و پوست خود دردي نهفته در اين شهر پر هياهو را تجربه كرد .

تحقيقات ميداني او از دختران فراري و زنان خيابان دو سال به طول انجاميد و او سخت ترين اما پر تجربه ترين روزهاي حرفه ايي زندگي اش را سپري كرد مريم دست به قلم نشد تا داستاني تلخ اما حقيقي را روايت كند يادآوري اين خاطره ها براي مريم تلخ و رنج آور است اما بلاخره راضي شد قصه را روايت كند البته همچنان حاضر نشده دست به قلم ببرد قرار شد من به جاي اوبنويسم بعد از تعطيلات نوروز مريم خط به خط قصه را روايت مي كند و من روايت او را روي كاغذ مشق مي كنم .

مريم جان حق تو بيش از اينهاست هر چند زمانه ما زمانه نامردي ها و رنگ به رنگ شدن هاست زمانه آدم هاي هوچي و شلوغ كن زمانه آدم هاي ادعاهاي تو خالي اما هميشه در روي يك پاشنه نمي چرخد بلاخره روزي جامعه مطبوعاتي ايران فرق 15 سال تجربه كار عملي تو با چند سال شلوغ كاري بي نتيجه دوستان را مي فهمد بلاخره زمانه سبز شدن همه رنگ هاي شهر فرا مي رسد و سيه روي مي شود هر كه دروغ اش باشد . من به تو و ايستادگي ات افتخار مي كنم مريم خوبم فقط همين .


در اين لينك هم مي توانيد قسمت اول مصاحبه مريم شاهسمندي با سايت آفتاب را بخوانيد : http://www.aftabnews.ir/vdcdfs0n.yt09k6a22y.html

۷ نظر:

سبحان گفت...

خدایش توفیق دهاد !
یه شعری از رضا یزدانی یادم اومد که می گفت : " اینجا با گلوله ختم قصه ها نوشته می شه . . . "
کاش به جای اعدام و سنگ سار می شد روی کیسهای ناموسی !! کار کرد و در مورد زندگیشون کار کارشناسی کرد ، کاری که مریم کرده کار خیلی گنده ایه ( خواستم بگم بزرگ دیدم یه چی اون ور تر از بزرگه !) ، نباید نا تمومش بذاره ، تمومش کن رفیق !

صدرا گفت...

تا سیه روی شود هر که در او غش باشد

دست خیال گفت...

هنوز ننوشته می دانم یکی از تلخ ترین داستانهای زندگی ات خواهد بود.
***
پیشاپیش سال نو یعنی سال سبز صبر و استقامت را تبریک می گویم.امیدوارم سالی باشد خوب برای ما و ایران

سهیل گفت...

پس منتظر یه داستان جنجالی هستیم.
این عکس مریم خانومه دیگه؟

حضرت خضر گفت...

مگر اين مريم خانم چند سال دارند كه 15 سال!!! را جهت كار علمي صرف كرده اند؟

سحربانوی سابق گفت...

منظورت جناب خضر همون کار عملیه دیگه نه؟؟؟ من کی گفتم کار علمی ؟؟؟
مریم در سومین دهه زندگی اش است شاید دلش نخواد من بگویم کجای این سومین دهه

بله سهیل جان این عکس مربوط به مریم شاهسمندی است

سحربانوی سابق گفت...

منظورت جناب خضر همون کار عملیه دیگه نه؟؟؟ من کی گفتم کار علمی ؟؟؟
مریم در سومین دهه زندگی اش است شاید دلش نخواد من بگویم کجای این سومین دهه

بله سهیل جان این عکس مربوط به مریم شاهسمندی است