۱۳۸۹ فروردین ۳۰, دوشنبه

چند مثلا شعر و پیش خبر یک خبر مهم

میان پلکان پلک تو تا شب راهی است که آن را بارها پیموده ام
بر بند پلکت را میان دو شب
و در بگشا
به روی پهنه رویا هایم
-
این کرور کرور عشق است که می بارد
می دانم عشق است
اما باور کن نمی دانم از کجای خدا می بارد
-
تنهایی غریب در این عشق
گم می شوم
در ابری مبهم
در غربت تا وهم
بگو
کجاست
کجایم
تنهایی عجیب در این بهار در این ابر

-
داغ گناه کاری بوسه های من به بازوان تو
زخم چشم نگاه بی حیای تو
به پیشانی من
جرم این هم آغوشی بی شرم
تاول های رسوایی است
به بازوان تو
به پیشانی من
-
نوزادگی در عشق
جنبندگی در خوابم
غر می زنم
بی تابم
با نق و نقم به تو می گویم
تابم بده
بجنبانم

پی نوشت :
ناخوشم دوستان اما از این همه ناخوشی بد سرخوشم ... این ناخوشی و دل شکستگی از نامردهای روزگار مشت مشت واژه سرازیر کرده به سفیدی کاغذهام - راستی خانه نشینم (به جز گزارش های که در ماه برای همشهری می نویسم) به زودی خبری رو منتشر می کنم از همکاری کوتاه مدتم با یک سایت تحلیلی خبری که خوندنیه داستان آدم فروش ها و نامردهایی که یادشون رفته ادب مرد به ز دولت اوست البته خدا رو شکر دولتم ندارن یعنی هر چی فکر می کنی تو مطبوعات ایران فاحشگان سیاسی هستند که برای اصولگرا ها سینه چاک می کنن برای اصلاح طلبا سایت راه می اندازند صد رحمت به آقا جواد وکیلی خودمون که حداقل پای عقیده اش می ایسته ...

۳ نظر:

جواد وکیلی گفت...

متشکرم.
ولادت با سعادت حضرت زینب کبری (س) برشما مبارک باد.
پدر بزرک

ناشناس گفت...

به نظرم منظورتون دار و دسته قالیباف و لاریجانیه!آدم های مزخرفین!
احساس میکنم میخوان ازمون سوء استفاده کنن ولی همشون سر و ته یه کرباسن بی شرفا!

ناشناس گفت...

با ناشناس قبلی موافقم به نظرمن هم دار و دسته قالیباف و لاریجانی هستن که دارن در جهت باد می وزند الان سوار جنبش شدن شما مواظب باشید در دام اصلاح طلبان سفارشی و بی ریشه نی افتید می گم شما چون شما اهالی رسانه هستید و بیشتر در خطرید