از
آگهیهای مطبوعاتی و اطلاعیههایی که پشت شیشه آژانسهای مسافرتی نصب شده
گرفته تا خاطراتی که دوستان و آشنایان از سفر به تایلند نقل میکنند پیداست
که این کشور به یکی از مقاصد سفر برای بسیاری از گردشگران ایرانی تبدیل
شده است. البته تایلند تنها جای خود را در دل مسافران ایرانی باز نکرده
است. این کشور با تبلیغات گسترده و برنامهریزی توانسته است صنعت گردشگری
را به محل درآمد اصلی خود تبدیل کند. کافی است تعداد دفعاتی که پایتخت این
کشور، میزبان بازیهای آسیایی و فوتبال جام ملتهای آسیا
بوده را بشمارید تا به این موضوع پی ببرید که تایلندیها از چه هنگام برای
کشاندن مردمان دیگر کشورها به کشور خود تلاش میکردهاند. این موضوع باعث
میشود که فعالان گردشگری و بهویژه خبرنگاران این حوزه، به دیدار از
تایلند کنجکاو شوند. آنچه در پی میآید حاصل دیدار از این کشور است و
مقایسه آن با ظرفیتهای گردشگری ایران.
در
موتورهای جستوجو با تایپ نام مقصد، تصاویری را میبینی که اگر کوچکترین
شکی هم داشتی، حالا به یقین تبدیل شده و تو هدف سفر را یافتهای. تو به
تایلند سفر میکنی.
رنج سفر با طیاره وطنی را که نه تنها تاخیر چند ساعتهاش که صندلیهای غیراستاندارد و نزدیک به هماش کلافهات کرده به جان میخری. 6 ساعت و 15دقیقه که تمام میشود وارد فرودگاه بانکوک میشوی. در صف پلیس گذرنامه که ایستادهای، کرور کرور گردشگر از هلند و سوئد گرفته تا هند و عربستان ایستادهاند برای جاذبههای این دیار.
رنج سفر با طیاره وطنی را که نه تنها تاخیر چند ساعتهاش که صندلیهای غیراستاندارد و نزدیک به هماش کلافهات کرده به جان میخری. 6 ساعت و 15دقیقه که تمام میشود وارد فرودگاه بانکوک میشوی. در صف پلیس گذرنامه که ایستادهای، کرور کرور گردشگر از هلند و سوئد گرفته تا هند و عربستان ایستادهاند برای جاذبههای این دیار.
دل
توی دلت نیست که... از فرودگاه بیرون میآیی و هوای گرم و تب کرده بانکوک
با کمی دود و غبار، محکم توی صورتت میخورد. از فرودگاه تا هتل نه خبری از
جاذبههای توریستی است و نه خبری از برجهای سر به فلک کشیده که در عکسها
دیدهای. هر چه هست دست فروش است و کودک پابرهنه تایلندی.
پاتایا
هم دست کمی از بانکوک ندارد. در اینجا نه خبری از امنیت است نه از مدرنیته
نه حتی تاریخ هزار ساله. اما چه میشود که کرور کرور گردشگر به این کشور
آسیایی سرازیر میشود؟ تور لیدرهای تایلندی از ابتدای ورود شما به این کشور
مرتب هشدار میدهند که مراقب کیف و پول خود باشید و شما ساعت به 9شب که
میرسد جرات ماندن در خیابان را ندارید.
اینجا نه تخت جمشید دارد،
نه سیوسه پل، نه کویر دارد و نه جنگلهای سرسبز شمالی. نه اینکه هیچ
نداشته باشد اما در مقام مقایسه با ایران چه دارد که اینگونه پیشتاز ربودن
گردشگران دنیا شده؟ به نظر شما تبلیغات هدفمند و مؤثر در این میان چه نقشی
دارد؟ همسفری میگفت اینجا گردشگران آزادند هر طور که میخواهند رفت و
آمد کنند اما این دلیل قانع کنندهای نیست. مگر در دنیا کم گردشگر مسلمان
داریم که سواحل امن و مطمئن خلیجفارس و دریای خزر میتواند برای شنا کردن و
استفاده از امکانات مختص به جامعه اسلامی مهماندارشان باشد؟
همسفر
دیگری با طعنه میگفت: «بخیلی؟ خب ما نفت داریم بگذار گردشگر برای اینها
باشد که هیچ درآمد دیگری ندارند.» ولی مهمترین نکته اینجاست؛ نفت روزی
تمام میشود اما گردشگر تا دنیا دنیاست به سفر میرود و پساندازش را هزینه
میکند.
گرچه
نفت از منابع اصلی درآمدزایی است اما انسان در تولید اصلیترین منبع
درآمدزایی نقشی ندارد زیرا این منبع حاصل فرایندهای طبیعی بوده و زوال
پذیر به شمار میرود که نمیتوان با ترسیم آیندهای روشن از آن به عنوان
زیرساخت اقتصادی نام برد.
در
این میان توریسم گردشگری به عنوان صنعتی پایدار، با شتاب جهان به سوی
زندگی ماشینی اهمیت خود را در زندگی فردی و اجتماعی بیشتر نمایان میسازد.
امروزه
صنعت توریسم در بسیاری از کشورها با رشد سریعتری نسبت به سایر بخشهای
اقتصادی به پیش میرود و با ایجاد فرصتهای شغلی جدید یک صنعت پیشرو تلقی
میشود که اقتصاددانان آن را «صادرات نامرئی» نیز مینامند.
براساس گزارش سازمان جهانی گردشگری، ایران
رتبه دهم جاذبههای باستانی و تاریخی و رتبه پنجم جاذبههای طبیعی را
داراست، با وجود این از لحاظ بهرهبرداری از این منابع در جایگاه مطلوبی
قرار نگرفته است.
ایران
کشوری است که جاذبههای گردشگری آن به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران، هر
گردشگری را به وجد میآورد. در کنار دارا بودن جاذبههای تاریخی بینظیر،
میراث غنی و جلوههای بینظیر از اکوتوریسم، عواملی هستند که هر یک به
تنهایی میتوانند توریسم این کشور را با تحولی بزرگ روبهرو کنند؛
موهبتهایی که کشورهای دیگر با داشتن حتی نیمی از آنها، با شتابی به مراتب
بیشتر از ایران در برنامهریزیهای توریسم، صنعت گردشگری خود را رونق
چشمگیر بخشیدهاند، درحالیکه سهم ایران با وجود رتبه ممتازش در جاذبههای
جهانگردی از درآمد گردشگری جهان حتی به یک درصد هم نمیرسد. طبق آخرین
آمارهای رسمی 4 کشور اسلامی مالزی، ترکیه، عربستان و مصر
در میان 25 کشور برتر در صنعت توریسم حضور دارند و این درحالی است که
ایران به رغم داشتن بیش از یک میلیون و 200 هزار اثر و جاذبه تاریخی و
دارا بودن شرایط بسیار خوب برای جذب توریست نسبت به این کشورها، متأسفانه
تا کنون نتوانسته سهم قابل قبولی از صنعت گردشگری را از آن خود کند.
ایران
از پتانسیل و ظرفیتهای بسیار بالایی در جذب گردشگر برخوردار است، به
طوری که به عقیده بسیاری از کارشناسان، پیستهای اسکی ایران قابلیت رقابت
با پیستهای سوئیس و اتریش را نیز دارد. اما با وجود اینکه ایران در کنار
جاذبههای طبیعی فراوان، آثار تاریخی و فرهنگی بسیاری را در خود جای داده
همچنان برای گردشگران خارجی ناشناخته باقی مانده است.
به
اعتقاد کارشناسان، عمده مشکلات ایران در حوزه گردشگری بیشتر به بخش
مدیریتی مربوط میشود تا امکانات و منابع؛ به عبارتی صحیحتر روی امکانات
موجود، مدیریت صحیحی صورت نمیگیرد و به رغم اهمیت نقش مؤثر گردشگری در
اقتصاد و لزوم یافتن منابع درآمدی پایدارتر برای کشور، هنوز این عدممدیریت
صحیح و به موقع به چشم میخورد.
نکته
قابل تأمل اینجاست که ایران میتواند میزبان هر ذائقهای باشد؛ آن که برف و
بازیهای برفی را میپسندد تا آن که آفتاب سوزان و شنا کردن و بازیهای
آبی را میپسندد؛ همه و حتی آنهایی که آرزو دارند شبی در کویر سحر کنند و
ستارهها را بالای سرشان رصد کنند و....
توریست
ایران بدون جاذبه نیست و سر و گردنی هم از بسیاری از کشورهای جهان بالاتر
است اما آنچه این صنعت درآمدزا را رنج میدهد مدیریت ضعیف و بیبرنامه و
بیتوجهی است.
نبود
تبلیغات مناسب نیز اما عامل مهمی است که بارها نیز به آن اشاره کرده و با
مسئولان نیز در میان گذاشتهایم. کشوری مانند تایلند با تبلیغ، گردشگری را
جذب میکند که گردشگر، بیشتر فریب ظاهر زیبای بروشورهای تبلیغاتی را خورده
اما ما جاذبههای مثالزدنی کشور را فراموش کردهایم و درآمدی هنگفت را به
راحتی از دست میدهیم. کاش ما هم صاحب نفت نبودیم تا به بقیه صنایع خود
اهمیت میدادیم آن وقت بود که ایران چون نگینی حداقل در آسیا میدرخشید.
* یکی از گزارش هایی که در ماهنامه آریانا گردشگری منتشر شد و بخشی از پرونده مفصلی بود که درباره جنوب شرق آسیا تهیه کرده بودم ... 1387