۱۳۹۴ مهر ۹, پنجشنبه

تلگرام دارم پس مهم هستم

 باورم نمی شه کار به جایی رسیده که آدمهای سرشناس و سرنشناس برای خودشون حالا شبکه تلگرام راه انداختن. یعنی متکلم وحده شدن. یعنی فقط اونا حرف می زنن و بقیه نمی تونن اظهارنظر کنن. بعید می دونم وقتی مدیران تلگرام چنین شبکه ای رو راه اندازی می کردن عقلشون رسیده باشه که کشورهایی در دنیا هستند که اتفاقا از تلگرام استفاده می کنن و مردمانش علاقه عجیبی به دیکتاتوری دارن. به اینکه خودشون حرف بزنن و بقیه گوش بدن و حتی حق اظهار نظر نداشته باشن.احتمالا پژوهشگران تلگرام هیچ شناختی از ما مردم نازنین نداشتن. هیچ تلاشی هم نکردن که شناخت پیدا کنند. اونها این شبکه رو برای خبرگزاری ها، رسانه ها، آدمهای خبرساز راه اندازی کردن که دسترسی به اخبارشون رو ساده تر و سهل تر می کنه بی توجه به اینکه هستند آدمهای خود خبرساز پنداری که در گوشه ای از جهان که دارن قربون خودشون می رن.باورم نمی شه طی یک زمان کوتاه از راه اندازی این شبکه این همه دوست عزیز و محترم صاحب شبکه تلگرامی شده باشن !!!یکی هم نیست بگه دوست خوبم دقیقا انگیزه ات و حتی لذتی که از این متکلم وحده بودن می بری رو می تونی برای ما هم شرح بدی؟هر چند تو فضاهای دیگه هم اغلب دوستان خبرساز علاقه ای به خوندن نظرات بقیه ندارن یا اگرم بخونن فقط اونجاهایی رو دوست دارن که بقیه بهشون افتخار کردن و تشویقشون کردن.این وضعیت شترگاوپلنگی هر روز داره جذاب تر از روز قبل می شه تکلیف ما اصلا معلوم نیست که با کی و چی طرفیم. با روزنامه نگار؟ نویسنده؟ فعال حقوق بشر؟ سلیبریتی؟ معلم اخلاق؟ آدم مهم؟ شاعر؟ مترجم؟ فعال مدنی و فعال زنان؟چطوری می شه این همه عنوان رو با هم کشید؟ بعضی ها هم البته به خاطر عدم توانایی در حمل همه عنوان ها دچار دگردیسی عنوانی می شن. هر جا لازمه خبرنگار. هر جا جواب می ده معلم اخلاق. هر جا بیشتر کاربرد داره فعال حقوق کوفت و مرض.دستاورد دوستان هم که کاملا مشخصه از درخواست رفع حصر و بازگشایی انجمن صنفی و تلاش و برای آزادی بیان ته ته اش می رسه به ذوب شدگی در ظریف و روحانی که ایشالله گربه است.حالا نمی دونم من خیلی از موضوع پرتم یا اینکه حال و روز رفقای قدیم ما تا این حد خراب شده، که نمی فهمم چطور می شه دیگه هیچ کس هیچی درباره رفع حصر، آزادی بیان، انتخابات آزاد و ... نمی پرسه. حالا نپرسه نمی فهمم چطور می شه که کار به قربون صدقه می رسه؟احتمالا ما ملت بخشنده ای هستیم و مشکل از کینه ای بودن من است و بس.انقدر همه چیز و همه کس عوض شده که حس می کنم مثل اصحاب کهف سالها در غاری خواب بودم و از دنیا بی خبر.نکته خوب ترش اینجاست که برای توجیه همه بی فرهنگی ها، گندکاریها و مشکلات دوستان نمونه خارجی مشابهی رو دارن برای مثال زدن. اما وقتی بحث مقایسه خوبی ها، با فرهنگ بودگی ها و شیرین کاریهای خارجی باشه قیاس مع الفارق می شه و اصلا جای مقایسه نیست.یادمه منم هر بار تو مدرسه به امتحانم گند می زدم به بابام می گفتم بقیه ام خراب کردن فقط من که نبودم!الانم همه دنیا خشکسالی، مشکلات اقتصادی، جریان غیرآزاد اطلاعات و انتخابات و بدبختی حاکمه فقط ما که نیستیم!فقط ما نیستیم که یه مسابقه ساده رو تبدیل می کنیم به محل فحش و فحش کاری. فقط ما نیستیم که به صفحات مجازی این و اون حمله ور می شیم و لیچار بار می کنیم. فقط ما نیستیم که شلنگ آب رو می بندیم تو حیاط که ماشین بشوریم تازه پولشم می دیم حرفیه؟ فقط ما نیستیم که همیشه بین بد و بدتر حق انتخاب داریم.فقط ما نیستیم که ... والله چه کاریه مهم اینکه ظریف با اوباما دست داد و وقتی با هم چشم تو چشم شدن جیشش نگرفت. این خودش یعنی یه پیشرفت بزرگ کاش حداقل این ماجرای حجاج پیش نیومده بود می ریختیم تو خیابون به افتخار مثانه ظریف که ظرفیتش از مثانه قبلی ها بیشتر شده  جشن می گرفتیم.

هیچ نظری موجود نیست: