5 هم وطن ایرانی به جرمی که تا آخرین لحظه حیات نمی پذیرند اعدام می شوند . عماد الدین باقی ممنوع الماقات و بد حال است . شیوانظر آهاری تحت فشار است حکم 6 سال حبس عرب سرخی تایید می شود و ... خبرهای بد دیگر را امروز در حالی مرور می کنم که بغض راه گلوم را بسته چرا که کسی نیست برای عاملان حادثه کثیف کهریزک حکم صادر کند و حق مردم را از سرکرده باند فساد فاطمی باز ستاند .
به جای دختران و پسران جوان که همه هیجان زندگی شان در این سرزمین خفقان و سیاهی رفتن به بام تهران و نظاره کردن شهر در میان تاریکی و ظلمت است عاملان تاریکی بازداشت نمی شوند .
دوباره جلوی بازداشت گاه وزرا پر شده از پدرها و مادرها جلوی اوین هم دسته ایی دیگر نشسته در انتظار و هم چنان عده ایی مامور تا در هر جای شهر که دلشان خواست تظاهرات برگزار کنند برای اعتراض به بد حجابی کسی هم نیست به جرم نداشتن مجوز کتک شان بزند خوب آنها مامور چنین حرکتی هستند تا برای بازداشت جوان ها سندی باشند بر اعتراض مردمی .
مردم را دیگر نمی شناسم مردمی که آنها می گویند را در کوچه و خیابان نمی بینم آنها مردم سفارشی هستند ملت گلچین شده مردم منتخب و ما ... با دیدن پلیس به جای احساس امنیت خوف می کنیم به جرم نکرده .
حال ما مطبوعاتی ها بدتر هم هست همه به هم سفارش می کنند کارت خبرنگاری ها را در پستوی خانه نهان کنید که مبادا به جرم تار مویی بازداشت شوید و با رویت کارت مربوطه به جرمتان افزوده شود چون اساسا روزنامه نگار بودن جرم بزرگ تری است .
هیچ کس جلوی فحاشی های فاطمه رجبی نمی ایستد اما جلوی تار موی دخترکی نوجوان صف می بندند همه مذهب آنها همین اندازه قدرت دارد که نبینند چرا که تا دیدند دلشان می لرزد از بس سست ایمانند .
تهمت زدن و اعدام حق آنهاست اما اعدام و حبس به واسطه شهادت پنج نفر در کهریزک حق مرتضوی ها نیست .
روزهای تاریک دهه شصت تکرار شده کمیته ؛ اعدام ؛ لباسهای سیاه ؛ مانتو های بلند ...
بوی خرداد می دهد این روزها و ما هم که به خرداد پر از حادثه عادت کرده ایم اما تا کی ؟ تا کجا ؟
وقتی زور آدم به این همه ظلم نمی رسد چه کار می کند جز در خود شکستن ؟
پی نوشت:
این هم از ایستادگی تحسین برانگیز فاطمه رجبی : http://www.aftabnews.ir/vdcc4xqo.2bqom8laa2.html
به جای دختران و پسران جوان که همه هیجان زندگی شان در این سرزمین خفقان و سیاهی رفتن به بام تهران و نظاره کردن شهر در میان تاریکی و ظلمت است عاملان تاریکی بازداشت نمی شوند .
دوباره جلوی بازداشت گاه وزرا پر شده از پدرها و مادرها جلوی اوین هم دسته ایی دیگر نشسته در انتظار و هم چنان عده ایی مامور تا در هر جای شهر که دلشان خواست تظاهرات برگزار کنند برای اعتراض به بد حجابی کسی هم نیست به جرم نداشتن مجوز کتک شان بزند خوب آنها مامور چنین حرکتی هستند تا برای بازداشت جوان ها سندی باشند بر اعتراض مردمی .
مردم را دیگر نمی شناسم مردمی که آنها می گویند را در کوچه و خیابان نمی بینم آنها مردم سفارشی هستند ملت گلچین شده مردم منتخب و ما ... با دیدن پلیس به جای احساس امنیت خوف می کنیم به جرم نکرده .
حال ما مطبوعاتی ها بدتر هم هست همه به هم سفارش می کنند کارت خبرنگاری ها را در پستوی خانه نهان کنید که مبادا به جرم تار مویی بازداشت شوید و با رویت کارت مربوطه به جرمتان افزوده شود چون اساسا روزنامه نگار بودن جرم بزرگ تری است .
هیچ کس جلوی فحاشی های فاطمه رجبی نمی ایستد اما جلوی تار موی دخترکی نوجوان صف می بندند همه مذهب آنها همین اندازه قدرت دارد که نبینند چرا که تا دیدند دلشان می لرزد از بس سست ایمانند .
تهمت زدن و اعدام حق آنهاست اما اعدام و حبس به واسطه شهادت پنج نفر در کهریزک حق مرتضوی ها نیست .
روزهای تاریک دهه شصت تکرار شده کمیته ؛ اعدام ؛ لباسهای سیاه ؛ مانتو های بلند ...
بوی خرداد می دهد این روزها و ما هم که به خرداد پر از حادثه عادت کرده ایم اما تا کی ؟ تا کجا ؟
وقتی زور آدم به این همه ظلم نمی رسد چه کار می کند جز در خود شکستن ؟
پی نوشت:
این هم از ایستادگی تحسین برانگیز فاطمه رجبی : http://www.aftabnews.ir/vdcc4xqo.2bqom8laa2.html
۳ نظر:
inha belakhare tamom mishe o chizi ke mimone hagh o haghighatiye ke ma darim in roozha faryad mizanim, andaki sabr sahar nazdik ast.
inha belakhare tamom mishe o chizi ke mimone hagh o haghighatiye ke ma darim in roozha faryad mizanim, andaki sabr sahar nazdik ast.
ما به خرداد پر از حادثه عادت داریم
گرچه نباید بذاریم عادت بشه، باید ریشه ظلم رو خشکوند، عادت کردن یه جورایی کنار اومدن توشه.
چه کارا میکنی؟
ارسال یک نظر