۱۳۹۱ اسفند ۲۰, یکشنبه

نیمکت ذخیره ها

من هیچ وقت در زندگیم شاگرد اول نشدم، یعنی حتی کلاس اول هم معدلم بیست نشد، کلاس اول کلاس جنگ بود فقط رفتیم مدرسه امتحان دادیم، یک خانم خوش اخلاقی توی تلویزیون به ما درس می داد معلم خودمون یک شکم قلمبه داشت. عین مامانم پیش از به دنیا آمدن سپیده.
من حتی بعدتر هم با همه تلاش پدر و مادرم نمره هام از حد متوسط بالاتر نرفت، حتی وقتی جنگ تمام شد. حتی وقتی مدرسه ها باز شد.
هنرستان هم همین طور بود هیچ وقت بهترین نبودم، دانشگاه هم فرقی نداشت.
حتی می دونی من هیچ وقت روزنامه نگار قابلی هم نشدم. از پادویی مطبوعات رسیدم به گزارش نویسی ولی همان جا ماندم و جایی نرفتم مثلا به دبیری و سردبیری..
در هیچ مسابقه نقاشی یا حتی گزارش نویسی و عکاسی هم من اول نشدم. راستش فقط یک بار در یک مسابقه نقاشی شرکت کردم ولی حتی نقاشی من به مرحله نمایش هم نرسید. در هیچ مسابقه دیگری شرکت نکردم که قرار باشد رتبه یا امتیازی هم کسب کنم.
درست در کشوری که همه مردم در حال دویدن برای پیروزی در مسابقه برترین ها بودند. من از زمین مسابقه کنار رفتم و ترجیح دادم روی نیمکت بشینم و بازی بقیه را تماشا کنم.
حتی تلاش نکردم به لطف تیغ و چاقو، یا سرخاب و سفیدآب  زیباترین دختر فامیل یا دانشکده باشم  که صد تا خاطرخواه جورواجور دورم پرسه بزنند. یعنی حتی سالهای زیادی بود که هیچ کس عاشق من نشده بود. من هم  تلاشی نکردم که کسی فکر کند عاشق من شده.
هیچ وقت هیچ لقب ترینی به من اختصاص پیدا نکرد.
خب شرکت نکردن در مسابقه و رقابت قطعا پیروزی به همراه ندارد. نه اینکه فکر کنی چون جهان بینی خاصی داشتم از مسابقه کنار رفتم و تماشا کردم نه. من حال و حوصله مسابقه را نداشتم من حتی وانمود می کردم مشغول تماشای مسابقه هستم در حالی که داشتم در رویابافی هام غرق می شدم.
حالا اما فکر می کنم شادی امروزم را مدیون  همین نیمکت نشینی هستم. من هیچ وقت مصدوم نشدم، کارت زرد یا قرمز نگرفتم از هیچ مسابقه ای محروم نشدم. من خوشحال ترین آدم دنیا ماندم چون خودم بودم، به کسی تنه نزدم، روی پای کسی تکل نرفتم، از روی شانه های کسی بالا نپریدم تا سر بزنم، اما خوب که به بازیکنان توی زمین نگاه می کنم می بینم پاهای همه شان زخمی است، سر خیلی ها شکسته، خیلی ها کارت قرمز گرفته اند. پای خیلی ها پیچ خورده، هیچ کس خوشحال نیست نه برنده ها نه بازنده ها خوشحالی فقط در چهره تماشاچیان مسابقه موج می زند آنهایی که وسط تماشای بازی فرصت داشتند کمی چرت بزنند. کمی رویابافی کنند و هر از گاهی پاهایشان را دراز کنند.

هیچ نظری موجود نیست: