۱۳۹۳ خرداد ۱۸, یکشنبه

جن گیری در همسایگی ما




در همسایگی من در مالزی خانه اسرار آمیزی بود که در ماه های اولیه زندگی روی تپه های جنگی مرسوم به «انترابنگسا» همه فکر و ذهن مرا به خود جلب کرده بود. خانه ای با درهای بزرگ طلایی، دوربین های متعدد مدار بسته و صدای ریز آبشاری که هرگز قطع نمی شد. چند ماشین لوکس و گران قیمت که همیشه مقابل خانه پارک شده بودند و حتی تلاش شهرداری برای آباد ماندن تپه مورد نظر هم باعث شده بود مطمئن باشم در این خانه یکی از اقوام سلطنتی مالزی زندگی می کند.
اما کم کم که نمادهای مالزی را شناختم متوجه شدم این خانه نمی تواند خانه یک مالایی یا از خاندان سلطنتی مالزی باشد و بی شک به یکی از اقوام سرشناس چینی تبار تعلق دارد. نمادهایی مثل شیرطلایی و فیل طلایی. بلاخره در ایام سال نوی چینی ها یکی از دوستانم که از قضا همسایه ما هم بود، حس کنجکاویش را ارضا کرد، از باز بودن در خانه و شلوغی مهمانی سال نوی چینی استفاده کرد و داخل شد.
دوستم با شوق و ذوق از ورود به خانه اسرار آمیز تعریف کرد و توضیح داد که صاحب خانه یک جن گیر معروف چینی است.چهار ستون بدنم به لرزه افتاده بود. من هرگز جرات آشنایی با همسایه جن گیرمان را پیدا نکردم. یعنی نخواستم که پیدا کنم در خانه او که به روی مهمانانش باز بود و هر روز تعداد زیادی ماشین در محله خلوت و دنج ما برای ملاقات وی صف می بستند و ترافیک ایجاد می کردند. حتی بارها ماشین هایی با اسکورت دولتی نیز در محله آرام ما موجب تعجب و شگفتی می شد.
برخلاف تصور من «سیفو» پیرمرد کهنسالی نیست و تنها 37 سال دارد که به گفته یکی از نزدیکانش «دست طلایی» و «چشم سوم» وی او را صاحب شهرتی جهانی کرده است. از هنرهای آقای «سیفو» علاوه بر جن گیری می توان به درمان انواع بیماری ها اشاره کرد.
مرد جوانی که از دوستان و یاران نزدیک «سیفو» است در چت کوتاهی که با هم داریم می گوید:« بعضی از مریضی ها به خاطر بدشانسی بیمار هرگز درمان نمی شود اما مستر سیفو بدشانسی را از آنها دور می کند. او انواع بیماری ها حتی بیماری های لاعلاج را مداوا کرده است.»
به گفته او سیفو تنها به علاج بیماران مشغول نیست و بزرگان اقوام چینی ، مالایی و هندی برای رونق کسب و کار خود نیز سراغ او می آیند.
ماجرای جن و جن گیری به خانه آقای «سیفو کوک وای پنگ» ختم نمی شد. در رسوم چینی هاست که در ایام عید چینی  طبال هایی را استخدام کنند که در خانه هایشالن طبل بنوازند تا اجنه از خانه هایشان بیرون بروند.
اما باز هم موضوع جن و جن گیری به خانه چینی تبارها ختم نمی شود و در میان کلیه نژادهای مالزیایی اعتباری دیرینه دارد. یکی از زندان های قدیمی مالزی به خاطر همین رویت شدن روح و جن تخریب شده بود. خانه هایی بود که سالها کسی جرات ورود به آنها را نداشت چرا که خبر از حضور جن ها و ارواح سرگردان در این خانه ها همه شهر را ترسانده بود. 
اما پس از مفقود شدن هواپیمای «ام اچ 370» مالژین ایرلاین و باز شدن پای جن گیرها و رمال ها به تیم تجسس مالزی گروه عظیمی از جوانان مالزی با ساختن تصاویری طنز گونه نقد مستقیمی به دولت مالزی وارد کردند. ادمین یکی از پیج های مالزی که پست های متعددی در نقد عملکرد دولت منتشر کرده است می گوید:« الان مردم دنیا درباره ما چه فکری می کنند؟ دولت ما با خودش چه فکری کرده که در جلوی دوربین های رسانه ای جن گیر و عابد آورده تا برای پیدا شدن هواپیما ورد بخوانند؟»
هر چند او از نفس این عمل عصبانی نیست و نقد اصلی او به حضور جن گیرها و رمال ها درست مقابل شبکه های خبری جهانی است اما ادمین یکی دیگر از صفحات مالزیایی ها می گوید:« ما به این همه تکنولوژی روز به جن گیرها متوصل شدیم و این شرم آور است. دنیا در حال پیشرفت است و ما در حال چنگ زدن به باورها و خرافات قدیمی و بی اساس. با یک بامبو و دو نارگیل می خواهند جان صد ها مسافر را نجات دهند و من فقط متاسفم.»

حال که کیلومترها از آقای سیفو دور هستم جرات می کنم تا بیشتر درباره او و کارهایی که می کند تحقیق کنم. اما با فیلم های عجیبی رو به رو می شوم. درست نمی دانم او در عملیات جن گیری چه می گوید و مراجعه کنندگانش چرا فریاد می زنند اما مشابه این تصاویر را در برخی مراسم مذهبی مسیحی هم دیده ام. دست های طلایی که روی سر مردم گذاشته می شود و مردم نعره می زنند. یکی غش می کند و دیگری به لرزه می افتد. حالا با خودم فکر می کنم حیف نبود این همه ترس از جن و روح، کاش کمی از نزدیک با سیفو حرف زده بودم. تا مجبور نبودم برای شنیدن چند جمله کوتاه ساعت ها منت همکار آقای سیفو را از پشت لب تاپ بکشم.  

هیچ نظری موجود نیست: