۱۳۹۳ مرداد ۲۶, یکشنبه

مهاجرت/ آیا خارجی ها بی احساس هستند؟

قبل از نوشتن این بخش یه نکته مهم در باب مهاجرت عرض کنم که دوستانی که بارها و بارها پی ام می دید و سراغ آدم میایید و از روزی که من می شناسمتون قصد مهاجرت دارید برای هیچ مهاجری فرش قرمز پهن نشده که شما منتظر اون فرش قرمز مربوطه هستید همه مهاجرا در راه رسیدن به هدف سختی ها و مرارت ها کشیدن. هیچ کجای دنیا کار و خونه و زندگی آماده برای شما مهیا نیست اصلا می شه بپرسم دلیل این توقع شما چیه ؟ دوست عزیز اگر تحمل سختی کشیدن ها رو نداری جان هر کی دوست داری اون رویای مهاجرت رو از مغزت پاک کن پاک نمی کنی من رو پاک کن ...


اما داستان این قسمت از مهاجرت نوشته های من :
درباره دوستی با ایرانی ها در پست های قبل تر صحبت کردم توضیح دادم که لزوما هر جایی که ما مهاجرت می کنیم پر از ایرانی نیست پس ما به روابط اجتماعی نیازمندیم و احتمالا دنبال دوست می گردیم. 
در مالزی 
یکی از سخت ترین کارهای ممکن در مالزی پیدا کردم دوست مالزیایی بود. شاید می شد بین چینی تبارها و هندی تبارها دوست پیدا کرد ولی پیدا کردن دوست در بین مسلمان مالایی واقعا سخت تر از پیدا کردن سوزن در انبار کاه بود. خلاصه که من ته ته اش به این نتیجه رسیدم که اتفاقا بهتره بگیم شرقی های بی احساس ... 
تو مالزی احتمالا با تایلندی ها و هندی تبارها یا سایر مهاجران می تونید ارتباط برقرار کنید اما یادتون باشه هر دوستی و رابطه ای که در یک ایستگاه شکل می گیره حالا رابطه با ایرانی ها یا خارجی ها رابطه موقته چشم باز می کنید و می بینید وقت خداحافظی رسیده...
سه سال پیش در مالزی جمعی بودیم صمیمی و خوشحال، سفر می رفتیم، سینما می رفتیم مدام رستوران و گردش بودیم و حسابی اوقات فراغت رو با هم پر می کردی... 
امروز ما جنوب غرب نروژ هستیم. یکی رفت فرانسه ... یکی رفت آمریکا ... یکی رفت ایران ( دقیقا اونی که اصلا فکرش رو نمی کردیم بره ایران ) یکی دیگه رفت شمال نروژ یکی دیگه هنوز مالزیه در تلاش برای درست کردن کاراش که بره یه جای دیگه و ...
این قصه ارتباط با آدمهاست در مالزی پس اونجا روابط هم موقته روابط موقتی که بعدها ممکنه فقط یه رابطه مجازی ازش بمونه پس آماده خداحافظی با رفقاتون باشید. زیاد توی مالزی چشم یاری از یاران نداشته باشید ( منظورم خارجی هاشه ) حتی ممکنه کسی رو دوست فرض کنید ازش کمک بخواید و اون دوست مالزیایی عزیز فردا یه جوری کلاه از سرتون برداره که اصلا نفهمید چی شد ... 
آقا زود از مالزی بیایید بیرون ته اش به خدا هیچی نیست از ما گفتن :)

در نروژ 

بزرگترین شانس من در نروژ پیدا کردن دوستان خیلی خوب بود. آدمهایی که همیشه بهم کمک کردن و بعضی وقتها از یک کمک ساده هم خیلی خیلی فراتر رفتن. آدمهایی که حالا بیشتر برام نقش خانواده رو بازی می کنن. من خیلی در به در دنبال اونها نگشتم اتفاقا اونها بودن که با اومدن من به شهرشون سراغم اومدن درسته که خب من به عنوان نویسنده مهمان به این شهر دعوت شدم و احتمالا براشون شخصیت جذابی بودم اما مطمئنم حتی اگر اینطور هم نبود باز می تونستم باهاشون ارتباط صمیمانه برقرار کنم. 
یکی از این دوستا تا حالا شاید کارهایی رو برای من کرده که صمیمی ترین دوستان هم زبانم نکردن. و جالب تر اینکه این کارها بی منت انجام می شه و بی توقع. 
اما درباره دیگرانی که دوست صمیمی من نبودن و نشدن هم باید بگم اصولا نروژی ها دو دسته هستن دسته ای که علاقه زیادی به خارجی ها دارن و دوست دارن که با ادمهای تازه ارتباط برقرار کنن و مدام درباره فرهنگ های مختلف حرف بزنن و راست گراهایی که اصلا از خارجی ها خوششون نمی یاد. 
یادتون باشه حتی راست گراهای ضد خارجی هم هرگز هرگز در کوچه و خیابان و ... در نروژ با شما تندی و بدرفتاری نمی کنن با لبخند ملیحی ممکنه یه جوری حالتون رو بگیرن که خب دیگه تا آخر عمر یادتون نره ... کردینیتور من در شبکه نویسندگان مهمان دقیقا یکی از اونهاست که بارها اشکم رو در آورده و همون حضرت دوست بوده که به داد من رسیده...
من نشنیدم از کسی که اینجا به مهاجرا حرف هایی مثل کله سیاه و کاکا سیاه بزنن اتفاقا یه وقتهایی به رنگین پوستها حسودیمم می شه از بس تحویلشون می گیرن و دوستشون دارن ...
خلاصه نژاد پرستی اگرم باشه خیلی تابلو نیست و کاملا نامحسوسه...
تعداد آدمهایی که با هیجان به موهای سیاه من نگاه کردن زیاد بوده . بارها بهم گفتن که چه موهای قشنگی داری و چقدر دخترای ایرانی خوشگلن و از این دست حرفهای دست و دلبازانه...
تفاوت فرهنگی یا بی حساسی آنها 
در رابطه با دوستان نروژی ها ذکر یک نکته ضروری است که تفاوت های فرهنگی ممکنه بارها شما رو دچار سو تفاهم بکنه ... مثلا اینها عادت ندارن برای هر بار سلام علیک مثل ما بپرن بغل همدیگه و دست بدن ولوس بازی در بیارن ممکنه حتی بعد از دو هفته که شما رو دیدن ا زدور بگن های ... این معنی اش قهر یا پایان رابطه نیست ...
به تعارف کردن عادت ندارن و اگر به شما می گن می خوای برسونمت ؟ باید بگی بله و اگر بگی نه مرسی می گه خب خودت برو خونتون حتی بهت نمی گه طوفان نوح شده و خب تو اصلا نمی تونی تا خونه بری با خودش فکر می کنه که احتمالا تو از قدم زدن در طوفان و سیل لذت می بری ... 
مودب بودن و تعارف کردن اصلا جواب نمی ده ... اگر با دوستتون می رید رستوران اگر واقعا قصد دارید پول میز رو حساب کنید بگید که من حساب می کنم چون قطعا دوستاتتون هم می شینن می گن ااا مرسی حساب کن ...
خلاصه که انتظار برخوردهای پر سر و صدای ایرانی رو از نروژی ها نداشته باشید بغل و بوس و عشقم و مشقم اینجا جواب نمی ده درست برعکس دوستای اسپانیایی ام که کاملا همین مدلی برخورد می کنن ولی خودتم بکشی در عمق باهاشون نمی تونی دوست و صمیمی باشی ...
تعارف در هیچ کدام از موارد جواب نخواهد داد کلا جز ما ایرانی ها هیچ کس دیگه معنی تعارف رو انگار متوجه نمی شه احتمالا تا مدتها به خاطر عادت به تعارف کردن حسابی گیر می افتید ...
البته من برای دوستان صمیمی ام درباره تعارف توضیح دادم و حالا از اون طرف بوم افتادن وقتی من واقعا چیزی رو نمی خوام بخورم یا کاری رو نمی خوام بکنم  به زور بهم می گن نه تاقوف ( همون تعارف ) نکن بخور .بیا برو ... 
در نهایت 
- برای یاد گرفتن زبان کشور مورد نظر برای تسهیل در یادگیری قوانین و درک بهتر نامه های اداری و ... بهترین چیز داشتن دوستی است از همان کشور در یافتن دوستان غیر ایرانی کوشا باشید.
- به تفاوت های فرهنگی نگاه طنز و سرگرمی داشته باشید سعی کنید همه چیز رو توضیح بدید و توضیح بخواید به جای اینکه خود خوری کنید و ناراحت بشید...
- از پختن غذای ایرانی و سرو کردن خوراکی های ایرانی کوتاهی نکنید که حسابی دل جهانیان رو با غذاهای ایرانی می شه به دست آورد. 
- از اینکه اونها چیزی درباره ایران نمی دونن و فکرای عجیب و غریب می کنن نگران نباشید شما می تونید همه این تفکرات رو تغییر بدید و کلی چیزهای خوب ایرانی رو نقل کنید عکس و تصویر نشون بدید موسیقی ایرانی رو معرفی کنید و اونهام مطمئن باشید حسابی استقبال خواهند کرد.
(ادمهای زیادی رو دیدم که به خاطر اینکه اینها اروپایی هستن در برابرشون احساس حقارت و ضعف می کنن اما نه اینش خوبه نه اون حس طلبکاری که بعضی از ایرانی ها دارن و مدام می خوان به اروپایی ها بگن ما و تمدن 2500 سالمون شما و سالها فقر و جنگ و فیلان ... بی خیال این قمپزها بی خیال اون ضعف ها اینجوری خیلی زود دوستانتون رو از دست می دید و تنهایی اجتناب ناپذیر غربت بیشتر و بیشتر آزارتون می ده. شما معلم اینها نیستید اگرم چیزی درباره ایران براشون توضیح می دید فقط برای نزدیک شدن بیشتر به همدیگه است همون طور که اونها قطعا کمک می کنن تا شما کشورشون رو بهتر بشناسید.)
- بی خیال نمایش و خودنمایی، افه و چشم و هم چشمی مردم کشورهای اروپایی که اتفاقا وضع اقتصادی بهتری دارن مثل نروژ اصلا در قید و بند این ادا و اطورها نیستن پس از دوستی تون لذت ببرید. 

پس از تحریر:

خوشحالم که همین طور بازدید وبلاگم زیاد و زیادتر می شه همین باعث می شه جلوی تنبلی بایستم. 
یکی ازم پرسیده بود که اینا جواب سوال مهاجرت بکنیم یا نکنیم نیست خب بله نیست چون من واقعا نمی تونم برای این سوال به کسی جواب بدم من فقط چیزایی که دیدم و می بینم رو می نویسم همین دیگه جواب اون سوال با شما. شمایی که تصمیم می گیری که می تونی شروع کنی مثل یه کودک نوپا زبان رو از اول یاد بگیری و از صفر شروع کنی؟ می تونی با آدمهایی دوستی کنی که هیچ وقت از صد فرسخی نمی پرن بغلت و جیغ و داد بوس که انگار صد ساله ندیدنت... می تونی مدتی چمدونی زندگی کنی و تحمل سختی هاش رو داری ؟ 



هیچ نظری موجود نیست: