از روزی که مهاجرت کردم یعنی چهار سال و دو ماه و نمی دونم چند روز پیش تا امروز خیلی ها ازم پرسیدن مهاجرت بکنیم ؟ مهاجرت خوبه؟ خوش می گذره؟ کار چطوره ؟ وضع خونه و ... چی می شه ؟
هزار جور سوال مختلف جواب دادم به هیچ کس هیچ وقت مهاجرت کردن یا نکردن رو توصیه نکردم اما به بقیه سوالها صادقانه جواب دادم مالزی که بودم خیلی از بدی های اونجا می گفتم و بعضی هام با اخم و تخم می گفتن اگر بده خودت چرا موندی. حتی به بعضی ها که با گفتن همه بدی ها راهی می شدن کمک هم کردم اما بعد محکوم شدم به اینکه بدبختشون کردم.
خلاصه که بلاخره از مالزی نجات پیدا کردم و کسی نمی تونه بگه اگر بده چرا خودت موندی تا در جوابش بگم جای دیگه ای رو ندارم که برم ...
درسته وقتی از شرایطی فرار می کنی حق انتخاب زیادی نداری. وقتی راه برگشت پر از اتفاقات عجیب غریبه و مدام از داخل ایران پیام های غیر مستقیم می یاد برای روزنامه نگارای مهاجر که برنگردن موندن حتی تو مالزی هم امن تر از هر جای دیگه است اما واقعا در یک کلام اگر فرار می کنید ترکیه تنها راه باقی مونده است. مالزی یه چاه بزرگه از چاله تو چاه نیافتید تمام.
اما درباره بقیه چیزا تصمیم گرفتم تجربه های خودم رو بنویسم. آدمها وقتی می خوان مهاجرت کنن حتما سرچ می کنن شاید به تجربه های منم برخوردن اینجوری خودشون جواب سوالاشون رو پیدا می کنن.
اقامت :
اولین موضوعی که می خوام بنویسم موضوع اقامته چیزی که در نظر اول خیلی هم مهم به نظر نمی رسه اما همچین که از کشور خارج شدید و در کشور جدید مستقر شدید خودش رو حسابی به رخ می کشه. ویزاهای موقت مثل مسکن هاییه که تمام مدت نگرانی اثرش بره و درد کوفتی برگرده سراغت. ویزاهای تحصیلی و کاری موقت به درد لای جرز دیوار می خورن البته تو کشورهایی که ده سالم زندگی کنی نه بهت اقامت دائم میدن نه بعد از شونصد سال ملیت و پاسپورت اون کشور...
منظورم کاملا واضحه جایی مثل مالزی تا ابد هم که بتونید بمونید شما یه خارجی محسوب می شید. حتی اگر بچه شما اونجا به دنیا بیاد کارت قرمز تولد می گیره تا همه بفهمن یه خارجیه ... شما هرگز نمی تونید چیزی به اسم اقامت دائم مالزی رو داشته باشید و طولانی ترین اقامت مالزی یک اقامت ده ساله خانه دوم است و لاغیر...
موضوع اقامت انقدر جدی بود که اصلی ترین بحث میان من و رفقام همیشه همین بود. ویزا داری؟ ای بابا کی تموم می شه ؟ ویزای چی گرفتی؟ چرا ریجکت کردن؟ حالا چیکار می کنی؟ چقدر شد پولش؟ چطوری تمدیدش می کنی؟
بزرگترین عذاب هم همین بود تاریخ پایان ویزاهایی که با کلی پول و دوندگی و بدبختی به دست اومده بود اون تاریخ ها مثل یه درد لاعلاج همیشه جلوی چشمت رژه میرن و تو تمام مدت از گذر روزها دل شوره و دل پیچه خواهی داشت.
اگر برای تحصیل یا کار اقدام می کنید اگر به فکر یه مهاجرت کوتاه مدت هم هستید عمرتون رو تو کشوری که هیچ وقت به شما اقامت دائم نمی ده تلف نکنید حتما کشوری رو انتخاب کنید که بعد از مدتی کار یا تحصیل یا هر چیز دیگه قوانینی داره که شما رو به عنوان یه مهاجر دائم بپذیره ... سخت تره ولی سختی اولش به آرامش بعدش می ارزه همیشه آسون ترین راه بهترین راه نیست کشورهایی مثل مالزی یا هند آسون ترین راه هستند فقط همین
مهاجر بدون اقامت از مریض بدون دارو و درمان هم وضعش خطرناک تره و همیشه پاش لب تیغه ...
از ما گفتن
هزار جور سوال مختلف جواب دادم به هیچ کس هیچ وقت مهاجرت کردن یا نکردن رو توصیه نکردم اما به بقیه سوالها صادقانه جواب دادم مالزی که بودم خیلی از بدی های اونجا می گفتم و بعضی هام با اخم و تخم می گفتن اگر بده خودت چرا موندی. حتی به بعضی ها که با گفتن همه بدی ها راهی می شدن کمک هم کردم اما بعد محکوم شدم به اینکه بدبختشون کردم.
خلاصه که بلاخره از مالزی نجات پیدا کردم و کسی نمی تونه بگه اگر بده چرا خودت موندی تا در جوابش بگم جای دیگه ای رو ندارم که برم ...
درسته وقتی از شرایطی فرار می کنی حق انتخاب زیادی نداری. وقتی راه برگشت پر از اتفاقات عجیب غریبه و مدام از داخل ایران پیام های غیر مستقیم می یاد برای روزنامه نگارای مهاجر که برنگردن موندن حتی تو مالزی هم امن تر از هر جای دیگه است اما واقعا در یک کلام اگر فرار می کنید ترکیه تنها راه باقی مونده است. مالزی یه چاه بزرگه از چاله تو چاه نیافتید تمام.
اما درباره بقیه چیزا تصمیم گرفتم تجربه های خودم رو بنویسم. آدمها وقتی می خوان مهاجرت کنن حتما سرچ می کنن شاید به تجربه های منم برخوردن اینجوری خودشون جواب سوالاشون رو پیدا می کنن.
اقامت :
اولین موضوعی که می خوام بنویسم موضوع اقامته چیزی که در نظر اول خیلی هم مهم به نظر نمی رسه اما همچین که از کشور خارج شدید و در کشور جدید مستقر شدید خودش رو حسابی به رخ می کشه. ویزاهای موقت مثل مسکن هاییه که تمام مدت نگرانی اثرش بره و درد کوفتی برگرده سراغت. ویزاهای تحصیلی و کاری موقت به درد لای جرز دیوار می خورن البته تو کشورهایی که ده سالم زندگی کنی نه بهت اقامت دائم میدن نه بعد از شونصد سال ملیت و پاسپورت اون کشور...
منظورم کاملا واضحه جایی مثل مالزی تا ابد هم که بتونید بمونید شما یه خارجی محسوب می شید. حتی اگر بچه شما اونجا به دنیا بیاد کارت قرمز تولد می گیره تا همه بفهمن یه خارجیه ... شما هرگز نمی تونید چیزی به اسم اقامت دائم مالزی رو داشته باشید و طولانی ترین اقامت مالزی یک اقامت ده ساله خانه دوم است و لاغیر...
موضوع اقامت انقدر جدی بود که اصلی ترین بحث میان من و رفقام همیشه همین بود. ویزا داری؟ ای بابا کی تموم می شه ؟ ویزای چی گرفتی؟ چرا ریجکت کردن؟ حالا چیکار می کنی؟ چقدر شد پولش؟ چطوری تمدیدش می کنی؟
بزرگترین عذاب هم همین بود تاریخ پایان ویزاهایی که با کلی پول و دوندگی و بدبختی به دست اومده بود اون تاریخ ها مثل یه درد لاعلاج همیشه جلوی چشمت رژه میرن و تو تمام مدت از گذر روزها دل شوره و دل پیچه خواهی داشت.
اگر برای تحصیل یا کار اقدام می کنید اگر به فکر یه مهاجرت کوتاه مدت هم هستید عمرتون رو تو کشوری که هیچ وقت به شما اقامت دائم نمی ده تلف نکنید حتما کشوری رو انتخاب کنید که بعد از مدتی کار یا تحصیل یا هر چیز دیگه قوانینی داره که شما رو به عنوان یه مهاجر دائم بپذیره ... سخت تره ولی سختی اولش به آرامش بعدش می ارزه همیشه آسون ترین راه بهترین راه نیست کشورهایی مثل مالزی یا هند آسون ترین راه هستند فقط همین
مهاجر بدون اقامت از مریض بدون دارو و درمان هم وضعش خطرناک تره و همیشه پاش لب تیغه ...
از ما گفتن
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر