باید بپذیریم با مهاجرت خیلی چیزا عوض می شه سبک زندگی و خونه آدمها یکی از اونهاست حالا شما وقتی دیگه ایران نیستید در به در دنبال اجناس ایرانی می گردید.
احتمالا تمایل و علاقه تون به تماشای فیلم و سریال های ایرانی و موسیقی ایرانی بیشتر از زمانی می شه که ایران بودید چون بعضی مواقع تنها راه ارتباطی شما به زبان فارسی همین خواهد بود ( البته مالزی استثناست نمی دونم چطوری بود ولی من اونجا به ندرت پیش می یومد که مجبور بشم انگلیسی حرف بزنم )
شما دیگه دنبال دوغ و خیارشور ایرانی می گردید با دیدن یه رب یک و یک گل از گلتون می شکفه و چه بسا باهاش عکس سلفی هم بگیرید.
به هر حال از این حس های بی مزه نوستالژی گریزی نیست بخصوص تو بحث شکم !!!
اما چیزهایی هم حسابی تغییر می کنه مثلا :
دیگه کم کم خاله خاله بازی های ایرانی کمرنگ و کمرنگ تر می شه گاهی به صفر می رسه.
دیگه خونه می شه محل آسایش و آرامش شما اگر خوشگلش کنید برا دل خودتونه اگر زشت باشه هم حال و روز خودتون رو نشون می ده دیگه اکبر آقا و منیژه خانم نمی یان که مبل های جدید شما رو ببینن. پس قیمتش مهم نیست !!!
تو کشورهایی مثل مالزی لطفا هول نشید جهاز نخرید کلی اسباب و اثاثیه دور خودتون جمع کنید بپذیرید شما مسافری بیش نیستید پس فردا اون اسباب اثاثیه رو دستتون باد می کنه و نمی دونید باهاش چیکار کنید.
تا همه چی ثابت نشده تا موندنتون قطعی نشده سبک بار باشید زندگی چمدونی و گرنه کلی بابت چیزهایی که خریدید ضرر می کنید.
تو کشورهایی مثل مالزی که دانشجو پذیر هستن همیشه خونه های مبله پیدا می شه و اجاره شون به صرفه تره حتی اگر طولانی مدت بمونید اونجاها هیچ فکر کردید چطوری باید اسباب کشی کنید؟ چقدر باید هزینه بپردازید برای جا به جایی؟ ضمن اینکه استهلاک وسایل تو جایی مثل مالزی به خاطر رطوبت هوا بالاست و شما کلی باید برای خرابی وسایلتون باز ضرر کنید در صورتی که تعمیر و تعویض وسایل خونه های مبله به عهده صاحبخونه است.
تو کشورهای آسیایی شرقی که اصولا چون غذا خوردن بیرون خیلی ارزون تمام می شد همه جشن ها و مهمونی ها و دور همی ها هم بیرون از خونه برگزار می شد خیلی به ندرت ما حوصله داشتیم که خونه یکی جمع بشیم تو اون جمع شدن هام بعدش با یه تصمیم جدی می رفتیم بیرون اما خب اروپا از این خبرا زیاد نیست چون سبک زندگی مردم خود اینجام اینطوری نیست غذاهاشون رو توی خونه می خورن توی خونه هاشون مهمونی می گیرن و شما هم اگر با مردم بر بخورید دقیقا همین وضع رو پیدا می کند اما بازم خبری از چشم و هم چشمی نیست.
البته هستن هم وطنانی که پس از مهاجرت هم بعضی عمو- خاله بازی های ایرانی رو ول نمی کنن و دائم مشغول مسابقه و نمایش هستن اما ما فرض می کنیم اومدیم تا خوبی هاشون رو یاد بگیریم و خوبی هامون رو یاد بدیم فرض می کنیم این همه سختی کشیدیم که کمی فقط کمی هم که شده تغییر کنیم .
این نکته رو هم باید عرض کنم که دقیقا کشورهای اروپایی که مشکلات اقتصادی بیشتری دارن و مردمش برای کار به جاهایی مثل نروژ مهاجرت می کنن یه جورایی اخلاقی شبیه به ما دارن هم کلاسی رومانیایی ام می گفت از زندگی تو نروژ لذت می برم چون می تونم لباس ساده بپوشم تو رومانی تو همیشه باید شیک و مرتب باشی تا جلوی بقیه کم نیاری ... اصولا انگار این چشم و هم چشمی با میزان رفاه مردم ارتباط معکوس داره.
اغلب آدمهایی که در مالزی همه هست و نیست خودشون رو به باد دادن با همین دو مسئله درگیر بودن.
اولی اقامت
دومی چشم و هم چشمی...
یه عده به خاطر نداشتن اقامت پا در هوا شدن و رفتن.
یه عده به خاطر شان خانوادگی کلی هزینه کردن خونه های شیک و خفن اجاره کردن کلی کاسه بادیه خریدن ماشین فلان خریدن و
کفگیر خورد به ته دیگ.
هیچ وقت در بدو ورود به یه کشور دیگه خونه گرون اجاره نکنید حتی اگر پولتون از پارو بالا میره بزارید اول با همه قوانین و مقررات آشنا بشید. شهر رو بشناسید. وضع کار و اقامتتون ثابت بشه بعد به خدا دیر نمی شه...
هول نشید.
سرمایه تون رو تو کشوری که مقیم اونجا نیستید و فقط مسافرید دو دستی بچسبید. حتی تو کشوری که اقامت دارید تا همه زیر و بم کشور مورد نظر رو در نیاوردید بزارید تو بالشتون و دست بهش نزنید سرمایه گذاری های هیجانی پدر خیلی ها رو در آورده و با دست خالی برشون گردونده ایران.
دوستی می شناسم که 30 هزار رینگت ماشینش رو پارک کرد تو خیابون سوئیچ رو هم گذاشت روش و رفت. دست خالی رفت.
و کسی که در بدو ورد خونه فلان هزار رینگتی اجاره کرد اما سه ماه بعد دید نمی تونه اجاره بده صاحبخونه هم که حاضر نبود پول پیش که معادل دو ماه اجاره است رو بهش برگردونه و تو این بگیر و ببندا ده میلیون پول فقط توسط صاحبخونه بالا کشیده شد و ضررهای دیگه بماند جای خود...
ما فرض می کنیم دل و زدید به دریا و مهاجرت کردید. باورتون رو هم عوض کنید و فکر کنید حالا فقط قراره برا خودتون زندگی کنید نه حرف مردم پس قدم های اول رو آهسته و با احتیاط بردارید. خیلی با احتیاط شما یه تازه وارد هستید یه نوزاد نو پا که نمی تونه بدو بدو بره خب حتما با مخ می خوره زمین دیگه، اصول نوپا بودن رو یاد بگیرید مدام دستتون رو بگیرید به نرده ها و دیوار پاهاتون که قوی شد مسیر رو که خوب شناسایی کردید اونوقت می شه هر جور خواست دویید و قدم زد و اصلا خزید...
خلاصه که یک کلام دوست عزیز هول نشو
احتمالا تمایل و علاقه تون به تماشای فیلم و سریال های ایرانی و موسیقی ایرانی بیشتر از زمانی می شه که ایران بودید چون بعضی مواقع تنها راه ارتباطی شما به زبان فارسی همین خواهد بود ( البته مالزی استثناست نمی دونم چطوری بود ولی من اونجا به ندرت پیش می یومد که مجبور بشم انگلیسی حرف بزنم )
شما دیگه دنبال دوغ و خیارشور ایرانی می گردید با دیدن یه رب یک و یک گل از گلتون می شکفه و چه بسا باهاش عکس سلفی هم بگیرید.
به هر حال از این حس های بی مزه نوستالژی گریزی نیست بخصوص تو بحث شکم !!!
اما چیزهایی هم حسابی تغییر می کنه مثلا :
دیگه کم کم خاله خاله بازی های ایرانی کمرنگ و کمرنگ تر می شه گاهی به صفر می رسه.
دیگه خونه می شه محل آسایش و آرامش شما اگر خوشگلش کنید برا دل خودتونه اگر زشت باشه هم حال و روز خودتون رو نشون می ده دیگه اکبر آقا و منیژه خانم نمی یان که مبل های جدید شما رو ببینن. پس قیمتش مهم نیست !!!
تو کشورهایی مثل مالزی لطفا هول نشید جهاز نخرید کلی اسباب و اثاثیه دور خودتون جمع کنید بپذیرید شما مسافری بیش نیستید پس فردا اون اسباب اثاثیه رو دستتون باد می کنه و نمی دونید باهاش چیکار کنید.
تا همه چی ثابت نشده تا موندنتون قطعی نشده سبک بار باشید زندگی چمدونی و گرنه کلی بابت چیزهایی که خریدید ضرر می کنید.
تو کشورهایی مثل مالزی که دانشجو پذیر هستن همیشه خونه های مبله پیدا می شه و اجاره شون به صرفه تره حتی اگر طولانی مدت بمونید اونجاها هیچ فکر کردید چطوری باید اسباب کشی کنید؟ چقدر باید هزینه بپردازید برای جا به جایی؟ ضمن اینکه استهلاک وسایل تو جایی مثل مالزی به خاطر رطوبت هوا بالاست و شما کلی باید برای خرابی وسایلتون باز ضرر کنید در صورتی که تعمیر و تعویض وسایل خونه های مبله به عهده صاحبخونه است.
تو کشورهای آسیایی شرقی که اصولا چون غذا خوردن بیرون خیلی ارزون تمام می شد همه جشن ها و مهمونی ها و دور همی ها هم بیرون از خونه برگزار می شد خیلی به ندرت ما حوصله داشتیم که خونه یکی جمع بشیم تو اون جمع شدن هام بعدش با یه تصمیم جدی می رفتیم بیرون اما خب اروپا از این خبرا زیاد نیست چون سبک زندگی مردم خود اینجام اینطوری نیست غذاهاشون رو توی خونه می خورن توی خونه هاشون مهمونی می گیرن و شما هم اگر با مردم بر بخورید دقیقا همین وضع رو پیدا می کند اما بازم خبری از چشم و هم چشمی نیست.
البته هستن هم وطنانی که پس از مهاجرت هم بعضی عمو- خاله بازی های ایرانی رو ول نمی کنن و دائم مشغول مسابقه و نمایش هستن اما ما فرض می کنیم اومدیم تا خوبی هاشون رو یاد بگیریم و خوبی هامون رو یاد بدیم فرض می کنیم این همه سختی کشیدیم که کمی فقط کمی هم که شده تغییر کنیم .
این نکته رو هم باید عرض کنم که دقیقا کشورهای اروپایی که مشکلات اقتصادی بیشتری دارن و مردمش برای کار به جاهایی مثل نروژ مهاجرت می کنن یه جورایی اخلاقی شبیه به ما دارن هم کلاسی رومانیایی ام می گفت از زندگی تو نروژ لذت می برم چون می تونم لباس ساده بپوشم تو رومانی تو همیشه باید شیک و مرتب باشی تا جلوی بقیه کم نیاری ... اصولا انگار این چشم و هم چشمی با میزان رفاه مردم ارتباط معکوس داره.
اغلب آدمهایی که در مالزی همه هست و نیست خودشون رو به باد دادن با همین دو مسئله درگیر بودن.
اولی اقامت
دومی چشم و هم چشمی...
یه عده به خاطر نداشتن اقامت پا در هوا شدن و رفتن.
یه عده به خاطر شان خانوادگی کلی هزینه کردن خونه های شیک و خفن اجاره کردن کلی کاسه بادیه خریدن ماشین فلان خریدن و
کفگیر خورد به ته دیگ.
هیچ وقت در بدو ورود به یه کشور دیگه خونه گرون اجاره نکنید حتی اگر پولتون از پارو بالا میره بزارید اول با همه قوانین و مقررات آشنا بشید. شهر رو بشناسید. وضع کار و اقامتتون ثابت بشه بعد به خدا دیر نمی شه...
هول نشید.
سرمایه تون رو تو کشوری که مقیم اونجا نیستید و فقط مسافرید دو دستی بچسبید. حتی تو کشوری که اقامت دارید تا همه زیر و بم کشور مورد نظر رو در نیاوردید بزارید تو بالشتون و دست بهش نزنید سرمایه گذاری های هیجانی پدر خیلی ها رو در آورده و با دست خالی برشون گردونده ایران.
دوستی می شناسم که 30 هزار رینگت ماشینش رو پارک کرد تو خیابون سوئیچ رو هم گذاشت روش و رفت. دست خالی رفت.
و کسی که در بدو ورد خونه فلان هزار رینگتی اجاره کرد اما سه ماه بعد دید نمی تونه اجاره بده صاحبخونه هم که حاضر نبود پول پیش که معادل دو ماه اجاره است رو بهش برگردونه و تو این بگیر و ببندا ده میلیون پول فقط توسط صاحبخونه بالا کشیده شد و ضررهای دیگه بماند جای خود...
ما فرض می کنیم دل و زدید به دریا و مهاجرت کردید. باورتون رو هم عوض کنید و فکر کنید حالا فقط قراره برا خودتون زندگی کنید نه حرف مردم پس قدم های اول رو آهسته و با احتیاط بردارید. خیلی با احتیاط شما یه تازه وارد هستید یه نوزاد نو پا که نمی تونه بدو بدو بره خب حتما با مخ می خوره زمین دیگه، اصول نوپا بودن رو یاد بگیرید مدام دستتون رو بگیرید به نرده ها و دیوار پاهاتون که قوی شد مسیر رو که خوب شناسایی کردید اونوقت می شه هر جور خواست دویید و قدم زد و اصلا خزید...
خلاصه که یک کلام دوست عزیز هول نشو
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر