۱۳۹۳ شهریور ۱۳, پنجشنبه

پناهندگی راهی برای مهاجرت نیست

بهانه نوشتن این متن پیامی بود که دیروز پیش از دی اکتیو کردن فیس بوکم دریافت کردم.
پیام التماس دعای مسئول انجمن پناهجویان ایرانی در مالزی بود که خبر از اوضاع وخیم عده ای از پناهجویان ریجکتی ایرانی در مالزی می داد. خواهش می کرد که موضوع رو در رسانه های فارسی مطرح کنم. البته من قبلا دوبار درباره وضعیت پناهجویان ایرانی نوشتم یک بار در بی بی سی فارسی شرح کاملی از وضعیت پناهجویان ریجتکی مالزی دادم که می تونید  اینجا   بخونید. یک بار هم درباره وضعیت اسفناک پناهجویان ایرانی ساکن ترکیه در اینجا نوشتم.
رویا همون زنی که در گزارش بی بی سی درباره اش نوشتم به گفته مسئول انجمن کارش به فلج شدن و جنون رسیده. خانواده های دیگه هم اونجا گیر افتادن و نه راه پیش دارن نه راه پس...
هر روز خبر کشته شدن یه پناهجو یه جایی از دنیا شنیده می شه، خودکشی پسری توی مالزی یا مرگ یه پناهجو در جزیره مانوس و یا غرق شدن کشتی پناهجوها و ...
این روزها هم در نروژ هر روز خبر دیپورت و اخراج یکی از ایرانی هایی که چند سالی بدون جواب در نروژ باقی مونده بودن یا چند باری ریجکت شده بودن رو می شنوم.
اما چرا همه این اتفاقات می افته ؟
بذارید یه واقعیت رو اینجا رو راست با هم درباره اش حرف بزنیم ...
یک سال و نیم پیش برای یه گزارش تلویزیونی قراری با گروهی از پناهجویان ایرانی ساکن مالزی گذاشتم و با اونهایی که تمایل داشتند جلوی دوربین مصاحبه کردم. واقعیت اینجاست که انقدر دلایل اونها برای گرفتن پناهندگی دروغین بود و انقدر از دل مصاحبه حرف درست حسابی بیرون نیومد که کلا قید پخش اون مستند رو زدم.
در همین اروپا هزاران ایرانی پناهنده هستند که به محض گرفتن پاسپورت کشور مورد نظر به سفارت ایران میرن و یه پاسپورت ایرانی هم می گیرن و بدو بدو بر می گردن میرن ایران...
توی اروپا و آمریکا هزاران نفر هستن که با کارت ها و سابقه های جعلی خبرنگاری پناهندگی گرفتن.
هزاران نفر هستن که دین عوض کردن اونم یک شبه تا پناهندگی بگیرن.
هزار نفر هستن که مدعی بازداشت در حوادث پس از انتخابات هستن.
اما همه شون دارن راست می گن؟
من قبول دارم که وضع ایران خوب نیست. امید به زندگی پایین اومده، زندگی سخت تر و ترسناک تر از قبل شده اما اینا دلایلی نیست که کمیساریایی عالی پناهندگی سازمان ملل اونها رو قبول کنه خب پناهجوها هم مجبور به دروغ گفتن می شن، دروغ های ناشیانه ای که نه تنها روزگار خودشون رو سیاه می کنه که روزگار بقیه رو هم سیاه تر از سیاه می کنه ... چرا بقیه ؟ انقدر ایرانی ها دروغ گفتن، انقدر ایرانی ها به محض گرفتن جواب و پاسپورت بدو بدو برگشتن ایران که حالا اغلب آفیسرها اغلب اداره های مهاجرت کشورهای پناهنده پذیر نسبت به ایرانی ها حساس شدن.
به هر حال با توجه به شرایط سوریه، عراق، فلسطین، سومالی، سودان، میانمار  و خیلی جاهای دیگه ایران در اولویت کشورهای پناهنده پذیر نیست.
این دروغ ها هم دلیلی شده برای عقب افتادن پرونده های ایرانی تا جایی که دو سه نفری که می دونم از چه شرایط سختی بیرون اومدن و واقعا تجربه های سخت بازداشت و شکنجه رو پشت سر گذاشتن با دریافت جواب مثبت حتی از سازمان ملل هنوز نتونستن کشوری رو پیدا کنن که پذیرششون کنه...
باید بپذیریم پناهندگی ساده ترین راه مهاجرت نیست. یعنی اصلا راه مهاجرت نیست. یه راه اجباری برای کساییه که واقعا نمی تونن به ایران برگردن. ( می دونم که همه مدعی نمی تونیم به ایران برگردیم هستن اما واقعا اگر اینطوری بود پس این همه پناهنده ای که بعد از گرفتن ملیت کشور مورد نظر در ایران پرسه می زنن داستانشون چیه؟)
دروغ هایی که انقدر تابلو بود که من روزنامه نگار می فهمیدم چطور انتظار داریم آفیسرهای کارکشته سازمان ملل نفهمن اونها روزی ده نفر رو مصاحبه می کنن و چنان مو رو از ماست بیرون می کشن که بلاخره یه جایی مشخص بشه کی راست می گه کی دروغ. ضمن اینکه اونها هم بپذیرن کشورهای پناهنده پذیر به این سادگی نمی پذیرن.
آدمهای زیادی در راه این پناهندگی جان و مال و اعصابشون رو از دست دادن. با شعارهای سیاسی، با نمایش های تغییر مذهب و خیلی چیزهای دیگه واقعا نمی شه به این راحتی سر این ها رو کلاه گذاشت. حتی کسایی که با ویزاهای شنگن وارد اروپا شدن چند سال در به دری در کشورهای اروپایی رو تحمل کردن هم به راحتی این روزها دارن دیپورت می شن. کشورهای پناهنده پذیر می خوان از ظرفیت و بودجه شون برای آدمهایی که از قحطی و جنگ و گرسنگی فرار کردن مایه بذارن و به نظرشون وضعیت ایران این روزها وضعیت خطرناکی نیست.
خلاصه که نمی دونم یه بار دیگه باید کجا و اصلا چی بنویسم درباره گروه گروه پناهجوی ایرانی ریجکت شده که این مدت هم بدون ویزا تو مالزی زندگی کرده و تمدید پاسپورتش هم تموم شده و نون شب هم دیگه نداره بخوره و ... نمی دونم مثلا چه توقع و انتظاری باید از سازمان ملل داشته باشیم وقتی کسی که دو سال قبل از انتخابات از ایران بیرون اومده و دیگه هم بر نگشته می گه در ظهر عاشورا کتک خوردم.
شاید باید بنویسیم از وضعیت اون آدمهایی که راستش رو گفتن و جواب مثبت هم گرفتن اما به خاطر همین دروغ ها و دروغگوها اون ها هم هنوز توسط هیچ کشوری پذیرش نشدن و یا اگر شدن همچنان در انتظار لحظه پرواز هستن.
پناهندگی بر خلاف تصور خیلی ها اصلا ساده ترین راه ممکن برای مهاجرت نیست.
اگر خسته شدین، اگر نا امید شدین . اگر شما هم از نفس کشیدن تو هوای ایران به ستوه آمدین و هزار دلیل دارید برای فرار از ایران راه های دیگه رو امتحان کنید. زبان بخونید پذیرش تحصیلی بگیرید یا هر کار دیگه ای که می شه اما به قایق سوار شدن و خودکشی در آبهای استرالیا فکر نکنید. به یک شبه دین عوض کردن فکر نکنید. به مالزی و هند و ترکیه فکر نکنید. به ویزا گرفتن و پناهنده شدن تو اروپا فکر نکنید چون دیگه حنای ایرانی ها برای اینها رنگی نداره.
پناهندگی راهی برای مهاجرت نیست.


در ضمن من به چند دلیل فیس بوکم رو دی اکتیو کردم کسی رو بلاک نکردم فقط به بی نظری و بی خبری نیازمندم. یعنی اصلا نمی دونم دیگه چه لزومی داره از جزئیات زندگی مردم با خبر باشم یا اصلا نظر من چه اهمیتی برای کسی داره ؟ و هزار تا چیز دیگه اینجا رو نگه می درام و هر از گاهی توش می نویسم. به خاطر شلوغی این روزها نه مرتب و هر روز ولی هر چی درباره مهاجرت به ذهنم برسه و پیش بیاد می نویسم و خوشحالم که از این طرف و اون طرف می شنوم که کسایی می خونن و دنبال می کنن. دمتون هم گرم. 

۱ نظر:

محبوبه گفت...

سلام :) یک چیزی درباره فیس بوک نوشتم. البته در وبلاگ اصلیم. این ها از ذهنم گذشت. شاید شبیه دلایل تو باشه. شاید هم فرق داشته باشه. درباره پناهندگی هم باهات موافقم ضمن اینکه اینجا یکسری متخصص پرونده درآوردن شدن. دختری خیلی عادی را می شناسم که برای دوتا دختر دیگه پرونده درآورد و هر دوتاشون هم پذیرفته شدن. شاید این فرانسوی ها یه چیزیشون بشه.

http://tehran-shahr.blogspot.fr/2014/09/blog-post.html