۱۳۹۳ شهریور ۳۱, دوشنبه

داشتن یا حرف زدن

مطمئن شدم آدمها درباره چیزهایی که ندارن بیشتر حرف می زنن...
مثلا آدمهایی که محرومیت کشیدن خیلی پز پول داشتن میدن...
پز اصالت مال آدمهاییه که ته اجدادشون احتمالا به راهزنها و گردنه گیرها می رسه...
پز حرفه ای بودن و با سواد بودن دقیقا مال آدمهاییه که فرق ... با گوشت کوبیده تشخیص نمی دن....
این حتی تو قربون صدقه و ابراز عشق هم مطمئن شدم کار می کنه آدمهایی که راه میرن به دیگران می گن فدات بشم قربون برم دورت بگردم... اینا با هیچ کس در عمق رفیق و یک رنگ نیستن. ضمن اینکه این دیالوگ ها رو برای همه به صورت یکسان استفاده می کنن.
اینایی که پز متفاوت بودن می دن؟ اینا می دونن که آدمهای خیلی خیلی معمولی هستن که باید خودشون رو جر بدن تا کمی متفاوت به نظر بیان ...
دیدم که می گما...
مثال ساده اش رفیق قدیمی دوران دانشگاه...
تو دوران تحصیل در دانشگاه هنر یه رفیقی داشتیم بمب مایه بود.هنوزم هست لابه لای دوستام نشده تا حالا کسی عکسش رو ببینه و نگه تابلو بمب مایه است ها ... جالبه این رفیق ما هیچ وقت درباره پولدار بودن و نبودن ماشین خفن داشتن و نداشتن حرف نمی زد هیچ وقت هم شوآف کفش و کیف و لباس نداشت ... این آدم در سکوت و تواضع یه بچه مایه دار واقعی بود و هست...

مثال ساده اش دختر 30 ساله انگلیسی که رئیس گروهیه که منم به عنوان عضو ناپیوسته باهاشون همراه هستم در یک جلسه خیلی مهم بین المللی... وقتی فهمیدم این دختر با این سواد و دانش با این موقعیت و اعتبار فقط 30 سالشه هنگ کردم. رفتار دوستانه اش، کمک های بدون منتش. اینکه اصلا ادای رئیس ها رو در نمی یاره... اینکه اصلا امر و نهی نمی کنه اینکه فقط فکر می کنی همکارته در حالی که موقعیت اجتماعی و اعتباری که داره آرزوی خیلی از فعالان حقوق بشر یا گزارشگران حقوق بشری می تونه باشه. این آدم در سکوت و تواضع یه حرفه ای واقعیه.

یه دوستی تو ایران دارم که قبول کرده ویراستاری اولین رمان من رو انجام بده این دوست ما هیچ کتابی از زیر دستش در نمی ره ادبیات رو یه جوری می شناسه که کتاب راهنمای من شده ولی هیچ وقت مثل معلم ها با چوب تو سر مردم نمی زنه که ای وای ای کتاب نخون های سطحی بدبخت بیسواد بدانید و آگاه باشید که ما باید کتاب بخوانیم و ... این دوست ما در سکوت و تواضع یه باسواد واقعی یه کتابخون حرفه ای و یه کتاب شناس واقعیه...

اصلا یکی رو بگم که شما هم بشناسید. عروسی آنجلینا جولی از عروسی بچه های فامیل ما خیلی ساده تر و مختصر تر بود. خب اون نیازی نداره به شوآف ولی فامیلی دارم که برای همون شو آف بلایی سر خودش و خانواده اش آورد که هنوزم بعد از چهار سال دارن تاوان اون عروسی رو می دن ... آنجلینا جولی پول نداشت که باشگاه فرمانیه رو بگیره با 350 تا مهمون و ششصد مدل غذای مخصوص و فیلان؟ نه بابا پول داشت نیاز نداشت به متفاوت بودن از بس متفاوت بود.

همه اینا یعنی همون که گفتم آدمها درباره چیزایی که دارن حرف نمی زنن. شو اجرا نمی کنن بحث نمی کنن فقط دارن. فقط تفاوت دارن. فقط پول دارن..فقط موقعیت اجتماعی و سواد دارن فقط چیزی رو که می خوان دارن... حرف مال اوناییه که ندارن...

هیچ نظری موجود نیست: