رها / سحر بیاتی
اولین بار ترس از ابتلا به بیماری ایدز را در چشمان مریم
دیدم، پرستار شیفت شب یک بیمارستان لوکس بالای شهری در تهران بود، با بی احتیاطی، هنگام تزریق وریدی به یک بیمار
مبتلا دستش را خراش داده بود.
شاید بیشتر از 72 ساعت نخوابید، استرس داشت و یک ریز حرف می
زد، اصرار داشت حرفهایش را در ماشین بزند فکر می کرد در رستوران یا خانه کسی از این احتمال بویی ببرد، اما عجیب ترس مریم از
خود بیماری نبود، از واکنش ها و قضاوت های خانواده سنتی اش بود. معتقد بود آنها چطور
باور می کنند یک دختر مجرد 34 ساله در رابطه جنسی خارج از ازدواج به این بیماری
مبتلا نشده باشد.
او یکی از هزاران زنی است که به واسطه شغل، بی احتیاطی، حتی
یک جراحی در فضایی غیر استاندارد در خطر ابتلا به این بیماری قرار دارند یا به این
بیماری مبتلا شده اند اما به جای فکر کردن به خود بیماری به نگاه ها، سرزنش ها و
قضاوت هایی فکر می کنند که آنها را نه یک بیمار که یک مجرم می شناسد. مجرمانی که
در نگاه قضاوتگر و عجول جامعه بی شک در تن دادن به یک رابطه جنسی خارج از ازدواج
به بیماری ایدز مبتلا شده است.
هر چند بیمارانی که در رابطه جنسی پر خطر یا در اثر اعتیاد
نیز به این بیماری دچار می شوند، در همه جای دنیا تنها به عنوان یک بیمار دیده می
شوند نه به عنوان مجرم اما در ایران زنانی هم که از راه های دیگر به این بیماری
مبتلا می شوند برای اثبات علت بیماری و نجات خود از سرزنش ها راه طاقت فرسایی پیش
رو دارند که گاه آنها را به مرز افسردگی، نا امیدی و خودکشی می رساند.
یک آسیب شناس اجتماعی از تهران می گوید :« هنوز هم در عرف
جامعه ایران در تجمعات مردانه صحبت از روابط متعدد جنسی نوعی قدرت نمایی مردانه
محسوب می شود، در شرایطی که زنان حتی در صمیمانه ترین تجمعات دوستانه خود هرگز به
وضوح در این باره صحبت نمی کنند.»
این استاد دانشگاه می افزاید:« حتی وزن قانونی و شرعی نیز
به نفع مردان سنگینی می کند، مردی که در رابطه خارج از ازدواج به یک رابطه جنسی تن
داده می تواند بدون داشتن شاهد به جاری بودن صیغه عقد موقت استناد کند و اگر همسری
هم داشته باشد تنها حکم دادگاه یک عذرخواهی ساده و توصیه به سازش با همسر خواهد
بود. اما برای یک زن موضوع پیچیده شده و در صورت داشتن همسر به حکم های سنگینی چون
سنگسار می انجامد. طبیعی است در چنین جامعه ای ابتلا به یک بیماری جنسی یا بیماری
که یکی از راه های انتقال آن رابطه جنسی است. زن آسیب پذیرتر و شکننده تر خواهد
بود.»
خانم میترا کارشناس ارشد روان درمانی در این
رابطه می گوید :« در كشورهایی که نابرابری
جنسیتی شدیدتر است ، از زنان انتظار می رود بدون شرط خواسته های مردان را برآورده كنند
این زنان تسلط كمی در رابطه جنسی خود دارند و در هنگام داشتن رابطه جنسی دارای قدرت
تصمیم گیری كمی هستند. بنابراین امکان ابتلای آنها به بیماری نظیر ایدز بیشتر می
شود، اکثر زنانی که من در مرکز مشاوره موسسات حمایتی از بیماران مبتلا به ایدز ملاقات
کردم در رابطه با همسرانشان به این بیماری مبتلا شدند، همسرانی که یا به مواد مخدر
اعتیاد داشتند، یا شرکای جنسی متعدد شرعی و غیر شرعی داشتند. حتی موردی هم وجود
داشت که در ملاقات شرعی زندان زنی بسیار جوان به این بیماری مبتلا شده بود.
نابرابری جنسی حتی زنان را در معرض تجاوز و بارداری های ناخواسته هم قرار می دهد
خطری که هرگز مردان را تهدید نمی کند، تعدادی دختر جوان را ملاقات کردم که به خاطر
تجاوز جنسی به ایدز مبتلا شده بودند و زنی میان سال که به خاطر نداشتن پول کافی و
اطمینان از اینکه همسرش با داشتن سه فرزند دیگر با سقط جنین چهارمی موافقت نخواهد
کرد در یک زیرزمین غیر استاندارد بدون وسایل استریل و کافی مبادرت به سقط جنین
کرده و به بیماری ایدز مبتلا شده بود. »
این
مشاور و روان درمان گر در ادامه می افزاید:« بسیاری از زنان مبتلا به ایدز
در مرحله حل چرایی ابتلا و تطهیر خود از انگ های غیر منصفانه جامعه و خانواده گیر
می افتد و حتی روح و روانشان تاب رسیدن به مراحل درمانی را ندارد. افسردگی شدیدی
که ناشی از طرد شدن است در زنان بسیار بیشتر از مردان مبتلاست، آمار خودکشی یا
تمایل به خودکشی در میان آنها بالاترست و تعداد زنانی که بیماری خود را از خانواده
و جامعه پنهان کرده اند نیز بیش از مردان است. آنها از ترس و استرس آگاه شدن
دیگران تمایل بیشتری به خودکشی دارند.»
به گفته کارشناسان طرد شدن از جامعه، اخراج از
محل کار و ترس از دوستی و نزدیکی با افراد مبتلا به ایدز آنها را بیش از پیش وادار
می کند تا بیماری خود را پنهان کنند.
یکی از متخصصان بیماری های عفونی در همین رابطه
می گوید:« علاوه بر عدم آگاهی از روش های انتقال که به هیچ وجه با دست دادن،
روبوسی کردن، یا غذا خوردن نخواهد بود. یکی از دلایل ترس مردم از بیماران مبتلا
به ایدز شاید همین پنهان کاری باشد. پنهان
کاری خود بیماران و البته اصرار وزارت بهداشت برای پنهان کردن آمار واقعی، تا چند
سال پیش که سونامی سرطان به ایران وارد نشده بود مردم از شنیدن نام سرطان هم واهمه
داشتند، حال اما کمتر کسی است که تجربه دیدن دوست، آشنا یا فامیلی را نداشته باشد
که به این بیماری مبتلا شده، کم کم مردم می دانند سرطان مساوی با مرگ نیست، اما در
مورد ایدز موضوع متفاوت است. بیماران در شهر و جامعه حضور پررنگ ندارند، کسی آنها
را نمی شناسد، هنوز هم صحبت از این بیماری تابوی جامعه ایران است حتی در میان
همکاران ما به خصوص دندانپزشکان ترس های غیر منطقی از درمان این بیماران وجود
دارد، در حالی که مسئولان بهداشت و درمان جهانی در حال یافتن راه حل های جدید برای
درمان این بیماری هستند و بر سر حق و حقوق بیشتر این افراد از قبیل صاحب فرزند شدن
مناظره می کنند، ما هنوز داریم بر سر اینکه افراد مبتلا به ایدز بیمار هستند نه
مجرم بحث می کنیم.»
این پزشک از تهران می افزاید:« وضعیت زنان به
مراتب بدتر از مردان است، زنانی که اکثرا قربانی شده اند، در رابطه جنسی با همسر
خود مبتلا شده اند یا اصلا به هر دلیلی به این بیماری مبتلا هستند از نزدیک ترین
افراد خانواده خود نیز طرد می شوند و این موضوع روند درمانی آنها را نیز با اختلال
مواجه می کند. درمان هایی که قطعی نیست اما می تواند موجب افزایش طول عمر و
جلوگیری از مرگ زودهنگام این بیماران باشد. از طرفی هم زنان مبتلا انگیزه کمتری برای
افزایش طول عمر نشان می دهند.»
آمار دقيق و مستندی از اینکه چه تعداد از زنان ايراني به ويروس ايدز مبتلا هستند
وجود ندارد؛ اما آخرين آمار وزارت بهداشت نشان می دهد كه در حال حاضر حدود 23 هزار
نفر در ايران به اين ويروس مبتلا هستند و حدود 9 درصد از اين افراد را نيز زنان تشكيل
می دهند.
فروزان رحيم دوست مدير عامل انجمن حمايت از زنان مبتلا
به ايدز به رسانه های داخلی ایران گفته بود: آمار دقيقی از تعداد زنان مبتلا به ايدز
در كشور ما وجود ندارد اما در يك نگاه واقع بينانه می توانيم بگوييم برای تخمين تعداد
واقعی زنان مبتلا به ايدز بايد آمارهای رسمی را هفت برابر کنیم. با توجه به پنهان
ماندن بخش بزرگی از بیماران مبتلا، شاید تا برطرف نشدن تبعیض های جنسیتی میان زنان
و مردان ایران هرگز آمار دقیقی از زنان مبتلا به ایدز در ایران به دست نخواهد آمد.